جهت یادآوری….
ماجراي غرق شدن لنج مهاجران ایرانی که بيش از ظرفيت مسافر سوار کرده بود سناريوي وحشتناکي را رقم زد. 26 آذرماه ساعت 10 صبح بود که لنج سه طبقه قاچاقچيان انسان با نزديک به 250 مسافر در تلاطم امواج اقيانوس آرام بين اسکله جاواي اندونزي و خاک استراليا گرفتار شد.
زودتر از آنچه تصور برود لنج کاملاً واژگون شد. نجاتيافتگان ميگويند زنان، کودکان و خانوادهها در طبقه اول بودند که در همان لحظات نخست جان باختهاند و در دو طبقه ديگر مسافران تنها بودهاند که گروهي در خواب غافلگير شده و تعدادي هم به تکاپوي نجات پرداختهاند
از کساني که زنده مانده بودند پس از سه روز تنها 47 تن نجات يافتند
نجات يافتهها چه گفتند؟!
شب سوار لنج شديم، نزديک به 250 تن بوديم که 140 ايراني بقيه افغاني و پاکستاني بودند. بعد از يک روز که در راه بوديم لنج ظرف 5 ثانيه برگشت و در آب افتاد.
در مدت حرکت لنج کمي به سمت چپ متمايل ميشد ولي متأسفانه بار آخر غرق شد، اين حادثه ساعت 10 صبح افتاد و چون 36 ساعت بيخوابي کشيده بودند خيليها در اتاقهايشان خواب بودند. به همين دليل آنان اصلاً روي آب نيامدند و همان لحظه غرق شدند. کساني که به روي آب برگشتند به دو دسته تقسيم شدند، تعدادي تخته پارهها را گرفتند و روي آب شناور شدند و بقيه به سمت لنج که برعکس شده بود آمديم و روي آن نشستیم ،من نيز جزو آنها بودم.
متأسفانه کساني که روي تختهها بودند را موج آب برد و تنها کساني که موفق شدند خودشان را به لنج برسانند غرق نشدند. نزديک به 60، 70 تن بودند که بينشان زن و بچه دهم ديده ميشد. در همين هنگام هر چند وقت يکبار موج ميزد و لنج دوباره به داخل آب فرو ميرفت. شرايط خيلي سختي بود، همه ترسيده بودند و هيچ کاري از دستمان بر نميآمد.
در آن هواي سرد و باراني و وجود موجهاي سنگين نزديک 7 ساعت در همان شرايط مانديم تا اينکه يک قايق ماهيگيري نزديک شد و 34 تن سوار آن شديم و بلافاصله به سمت ساحل آمديم و درخواست کمک کرديم، به ما گفتند که همين الان کمک ميفرستند اما اين کار را نکردند و بعد از 3 روز تنها 13 تن نجات پيدا کردند. در بين کساني که با قايق به سمت ساحل آمدند يک پسر بچه 4 ساله، يک دختر 10 ساله و يک دختر 22 ساله حضور داشتند و بقيه همه مرد بودند، نزديک به 12 نفرمان هم ايراني بودند. يک روز در همان ساحل ما را نگه داشتند و بعد با پليس ما را به يک هتل بردند و بعد از چند روز به بهانه اينکه ميخواهند هتلمان را عوض کنند ما را به کمپي آوردند که بيشتر شبيه زندان است.
الان 16 نفر در يک سلول 22 متري هستيم و حتي اجازه هواخوري به ما داده نميشود، در حالي که پاکستانيهايي که اينجا هستند با پيگيري سفارتشان خيلي راحتتر از ما هستند، سفارت به بچههاي ايراني قول داده که به ايران برگردند اما هنوز اينجا هستيم، در حالي که هنوز هم همه اينجا در شوک اين اتفاق هستند.
مرداد ماه 1392
در میان قربانیان ایرانی قایق غرق شده مهاجران غیر قانونی به مقصد استرالیا که در هفته گذشته در سواحل اندونزی غرق شد، نام یک زن به نام فاطمه دهقان به چشم می خورد.
او که از بیماری دیابت رنج می برد به همراه دختر ۸ ساله اش عازم استرالیا بود که پس از نجات یافتن از غرق شدن راهی بیمارستان شد و پس از سه روز درگذشت. دختر ۸ ساله او هستی هم اکنون در انتظار دیدار پدرش برای بازگشت به ایران است.
داستان فاطمه به شرحی که می گویند این گونه است: سوار بر قایق مرگ با 160 سرنشین از کشورهای ایران، عراق، افغانستان و سری لانکا، در آب های اندونزی، هنوز مانده تا جزیره کریسمس، اسیر موج های اقیانوس می شوند. دخترک نجات پیدا می کند اما فاطمه نه.
به گزارش «تابناک»، در روزهای اخیر، سفیر استرالیا در ایران، از واقعیت دردناکی درباره ایرانیان پرده برداشت. «پال فُلی»، سفیر استرالیا در تهران، خبر داد که از آغاز ماه ژانویه سال جاری تاکنون، ۶۵۰۰ تن از ایران با قایق و بدون روادید، راهی آبهای استرالیا شده و خواستار ورود به خاک آن کشور بودهاند. وی افزود: ایرانیان بیش از همه کشورها حتی افغانها مهاجرت غیرقانونی به استرالیا داشتهاند.
سفیر استرالیا در تهران در ادامه همنین خبر داد: «از نوزده ژوئیه تاکنون، ۱۹۹۰ تن بدون روادید با قایق به استرالیا سفر کردهاند که بیش از ۱۰۰۰ نفر آنها ایرانی هستند. وی افزود: هماینک در اردوگاههای مهاجرتی استرالیا، ۳۳۵۰ ایرانی حضور دارند.
البته سفیر استرالیا روشن نکرده که مدارک تحصیلی ایرانیانی که قاچاقی از ایران به استرالیا میروند، چیست، زیرا در این صورت درمییافتیم، بیشتر ایرانیانی که با قایقهای قاچاقبرها به استرالیا برده میشوند، چه بسا از تحصیلکردگان ایرانی باشند!
به راستی چه بلایی بر سر مردم این کشور آوردهایم؟ چرا بخشی از این مردم از این کشور گریزان شدهاند و در صدر فهرست قاچاق انسان به استرالیا قرار گرفتهاند؟ چرا باید مردم ایران بیش از کشورهایی که امنیت و ثبات جانی هم در آنجا نیست، خواهان فرار از کشور باشند؟ چرا ایرانیانی که می دانند عزم سفر به استرالیا رفتن به دام قاچاق برها و بازی و با جان و مالشان است این مسیر خطرناک را همچنان دنبال می کنند؟
برخی مقامات و برخی مسئولان! کمی به خود بیایید. آمار ایرانیان فراری از کشور خود، آماری نیست که بشود آن را پنهان کرد؛ نه مانند تورم است که با نقطهای و… بتوان آن را دستکاری نمود و نه دیگر رقابتهای انتخاباتی در میان است، بلکه پای جان ایرانیانی در میان است که به امیدی از کشور خود فرار میکنند تا شاید آیندهای برای خود بجویند. برای یک بار هم که شده به واقعیت های موجود پشت نکنیم،انکارشان نکنیم، بی تفاوت نباشیم. این افرادی که جان خود را در این مسیر از دست می دهند هموطتان ما هستند. همان هایی که گاهی اوقات به آنان افتخار می کنیم! همان هایی که در غم ها و رنج های تاریخی این ملت صبورانه ایستاده اند و زندگی کرده اند. اینک چرا زندگی را از آنان دریغ می کنیم؟ چرا دسترسی این مردم به مسئولان برای طرح مشکلات شان محدود شده است؟ چرا رانت خواران گرداگرد مسئولان را فرا گرفته اند و به اسم دور زدن تحریم سودهای کلان به جیب زده اند، اما یک شهروند عادی برای زندگی کردن از این کشور فرار می کند؟